من ، کوه، تو...


صدای پای بارون...

صادقانه بگویم بارانـــــــ را دوست دارم چون پاکـــــ وصــــادق است..وقتی میبارددلم برایت تنگ میشود بیشتر از همیشه...

امروزم صعود داشتیم ...

یه صعود سخت و نسبتا سنگین...

پاهام می لرزیدن...

انگار داشتم از خودم انتقام می گرفتم...

سکوت کرده بودم و فقط به بالا رفتن از صخره های سخت و سنگی فکر می کردم...

وسط فکرهام سرو کلت پیدا شد...

کنارت می کردم...و با خشم و دلهره و ترس و بغض بالا می رفتم...بالاتر و بالاتر...

ارتفاع این یکی 3 هزار و اندی بود...ینی فاصله ام با خدا انقد کمتر شد وقتی به قله رسیدم...

فریاد زدم و زیر لب برات دعا کردم...

فکر می کردم برسم بالا برای همیشه فکرهاتو از اون بالا پرتاب می کنم پایین و خلاص...

اما نشد...دلیلشو از خدا بپرس...

مراقب خودت باش سنگدلِ بداخلاق...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 2 آبان 1393برچسب:,ساعت 20:20 توسط emertat| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



گرافیک - دندانپزشک - مطالب علمی - تراکتور | خشم